آیا رقابت با ترکیه و عربستان، ایران را توسعه می دهد؟

به گزارش وبلاگ فیروزآباد، محمد مهدی حاتمی؛ مروری تاریخی بر شرایط کشور ها و منطقه ها پیشرفته در دنیا نشان می دهد که اقتصاد های دنیا از زمانی آغاز به توسعه نموده اند که در یک موقعیت تقابلی و رقابت با یکدیگر بوده اند. گاهی این تقابل و رقابت برای رشد، همه همسایه ها را به نابودی کشانده و گاهی همه با هم رشد نموده اند.

آیا رقابت با ترکیه و عربستان، ایران را توسعه می دهد؟

به گزارش وبلاگ فیروزآباد، اروپا، مثال خوبی از این فرآیند است. کارشناسان تاریخ و ژئوپولتیک معتقدند یکی از علل پیشی گرفتن فرایند توسعه در اروپا از فرایند توسعه در سایر منطقه ها دنیا، شکل گیری نوعی رقابت شدید اقتصادی میان کشور های اروپایی بود که از پسِ قرن ها جنگِ فرسایشی میان قدرت های اروپایی تبلور پیدا کرد و در نهایت در ساحل یک اتحادیه اقتصادی-سیاسی (اتحادیه اروپا) آرام گرفت.

با این همه، می توان پرسید که آیا این الگو برای ایران و در غرب آسیا هم صادق است؟ به عبارت دیگر، آیا بعضی از تنش ها و رقابت ها در منطقه ما، کوشش برای طی کردن سریع تر راستا توسعه است یا اینکه خاورمیانه (غرب آسیا)، در دریایی از آشوب های نظامی و سیاسی فرو خواهد رفت؟

رقابت های آسیایی: شرقی ها یکدیگر را به جلو راندند

همجواری اقتصاد های عظیم و فشار های متقابل در جهت توسعه میان کشورها، همیشه مثبت نیست و گاه، رقابت میان اقتصاد های همسایه، به جای توسعه به درگیری و تخاصم متقابلی ختم شده که همه را یکسان به نابودی نزدیک نموده است.

نگاهی به نقشه جغرافیا و شکل و شمایل مرزبندی میان کشور ها در قاره آفریقا شاهدی است بر این ادعا. در آفریقا مجموعه ای از کشور های در حال توسعه در شمال و جنوب قاره به چشم می خورد و این در حالی است که مرکز این قاره، توسعه نیافته ترین، پرخشونت ترین و کم خبرترین بخش دنیا است: در بعضی از کشور های مرکز قاره آفریقا، امروز و در قرن 21، کمتر از یک درصد از مردم به برق دسترسی دارند و جنگ های داخلی، تجاوز گروهی و قتل، جزئی از زندگی روزمره هستند.

اما فرایند توسعه در شرق آسیا به گونه ای دیگر بوده و توسعه از دل رقابت همسایه ها با یکدیگر بیرون آمده است: در 150 سال اخیر، شرق آسیا در اختیار ژاپن بوده است، قدرتی که با نوسازی موسوم به اصلاحات مِیجی (Meiji Restoration) در میانه قرن نوزدهم، کم کم از اقتصادی به شدت درون گرا و در خود فرورفته به یک قدرت منطقه ای و سپس بین المللی بدل شد.

ژاپنی ها در سال 1905 و در جریان جنگ با روسیه، هیمنه روس ها را به اسم یکی از سه قدرت عظیم دنیای در آن روزگار شکستند. ژاپن قدرتمندتر و قدرتمندتر شد. در دهه 1930 چین را اشغال کرد و تا جنگ دوم دنیای که در آن یکی از طرفین منازعه بود، همچنان قدرتی رو به صعود محسوب می شد.

از آن سو، چین که در هزاره اخیر، همیشه یک اقتصاد عظیم بوده، تازه از میانه های قرن بیستم به یک قدرت بدل شد و از همین جا به بعد بود که خیز اژد های زرد برای توسعه، شکلی را به خود گرفت که امروز می بینیم.

با شکست ژاپن در جریان بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، جنگ دنیای دوم به سرانجام رسید، اما پای رقابت به شرق آسیا باز شد. در جریان جنگ کره (1950-1953)، بلوک های تازه تاسیس شرق و غرب با یکدیگر سرشاخ شدند و فرایند توسعه کره جنوبی از همان زمان کلید خورد. همان زمان اتحاد جماهیر شوروی هم الگوی توسعه دیگری را به سبک خودش در شرق آسیا ایجاد کرد: توسعه اقتصادی مبتنی بر برنامه ریزی های گسترده و تمرکز در صنایع سنگین.

اگر تاریخ را روی دور تند بگذاریم، فرایند وقایع به گونه ای پیش رفت که الگوی توسعه سوسیالیستی به سبک های چینی و روسی در اواخر قرن بیستم به سمت فروپاشی پیش رفت. با این همه، رقابت ها در شرق آسیا قبل از فروپاشی الگوی توسعه سوسیالیستی هم آغاز شده بودند.

در فاصله دهه های 1960 تا 1990، کشور های شرق آسیایی یکی پس از دیگری به شکلی معجزه آسا در جاده صنعتی شدن و رشد اقتصادی افتادند. اصطلاح ببر های آسیا (یا آن گونه که انگلیسی ها دوست دارند بگویند، (Four Asian Tigers) در همین فاصله زمانی چشم ها را به خود جلب کرد. کره جنوبی، سنگاپور، تایوان و هنگ کنگ، همگی کشور هایی بی مقدار کوچک هستند که موتور توسعه در این بخش از دنیا را روشن کردند. تا پیش از سرانجام قرن بیستم چین هم به آن ها پیوست.

موج دوم قدرت های اقتصادی شرق

امروز، در سرانجام دومین دهه از هزاره سوم میلادی، چین به مقدار ای رشد نموده که کمتر کسی تردید به خود راه می دهد که به زودی، اقتصاد دنیای بیشتر چینی خواهد بود تا آمریکایی. اقتصاد ژاپن هم چند دهه است که از تک وتا افتاده و چهار ببر آسیایی هم تقریباً به آخرین مرحله از رشد اقتصادی (مرحله اقتصادی شدن اقتصاد) رسیده اند.

حالا نوبت تازه وارد هایی در شرق است و البته به طور دقیق تر، در جنوب شرقِ کره جغرافیا. در طول دو دهه نخست هزاره نو، اندونزی، مالزی، ویتنام، تایلند و فیلیپین هم به جمع کشور هایی با بیشترین سرعت توسعه اقتصادی پیوسته اند و اگر کمی هم به سمت غرب برویم، می توانیم بنگلادش را هم به این لیست اضافه کنیم.

بنگلادش، که تا دو دهه پیش یکی از فقیرترین کشور های آسیایی بود، حالا به مدد بیش از یک دهه رشد اقتصادی با ثبات و مداوم، کم کم به یکی از امید های اقتصادی آینده بدل شده است. بعضی هم اصرار دارند که ویتنام، کشوری که در جریان جنگ چند دهه پیش خود با آمریکا به ویرانه ای تمام عیار بدل شده بود، چینِ دوم خواهد بود (ادعایی که البته جای فکر دارد).

منظره برای اندونزی بسیار روشن تر است. اندونزی چهارمین کشور پرجمعیت در دنیا است و در تمام پیش بینی های اقتصادی از دهه های آینده در اقتصاد دنیا، یکی از 10 غول عظیم اقتصادی خواهد بود. فیلیپین، تایلند و ویتنام هر سه، تا سرانجام دهه 2030 در میان 20 اقتصاد عظیم دنیا قرار می گیرند.

آمریکای شاقتصادی و آمریکای جنوبی: باز هم توسعه در کنار دیگران

مجموع جمعیت کشور هایی که در دسته بندی های مرسوم، در شرق و جنوب شرق آسیا واقع شده اند، حدود 2.5 میلیارد نفر است، یعنی حدود یک سوم جمعیت دنیا. این در حالی است که دو ماه مانده به سرانجام سال 2020 میلادی، یک پیمان تجارت آزاد با نام مشارکت اقتصادی جامع منطقه ای (با سرواژه انگلیسی RCEP) میان 15 کشور در شرق آسیا و هم اقیانوسیه به امضا رسید که به نظر می رسد در سرعت بخشیدن به جا به جایی نقطه ثقل تجارت دنیا از شرق به غرب موثر باشد.

این نمونه ای جالب از حُسن همجواری میان اقتصاد هایی است که یکدیگر را به سمت توسعه هُل می دهند و تنها نمونه هم نیست. در بُعد تاریخی، عظیم ترین تمدن ها و عظیم ترین اقتصاد ها کنار یکدیگر شکل گرفتند.

تمدن های بابِل، سومر، آشور، ایران هخامنشی و عیلام، بیش و کم همزمان و در یک گستره محدود جغرافیایی پا گرفتند و شاخ به شاخ شدن با تمدن های دوردست تری همانند یونان هم زمانی رخ داد که مرز های دو تمدن قدرتمند به یکدیگر نزدیک می شدند.

نمونه اخیرتر، پس از اروپایی هایی که همدیگر را با جنگ و بعدتر با اتحاد به سمت توسعه هُل دادند، در آمریکای شاقتصادی تجربه شد. کانادا، ایالات متحده و مکزیک، که توافق تجارت آزاد آمریکای شاقتصادی (با سرواژه انگلیسی NAFTA) را تا همین سال 2020 با یکدیگر داشتند، باز هم به همین توسعه ناشی از همجواری مهر تایید زدند. آن سوتر، کشور های هم زبان در آمریکای جنوبی هم همین تجربه را (با درد و رنج بیشتر و در قالب کودتا ها و تاخیر در توسعه) از سرگذراندند.

اما آیا غرب آسیا هم در دوره مدرن چنین تجربه ای را داشته یا خواهد داشت؟ پاسخ به این پرسش زمانی ممکن خواهد بود که از نظرگاهِ (مثلا) 500 سال آینده به امروز نگاه کنیم. با این همه، به نظر می رسد شواهدی هم هست که یاری مان کند پاسخ را، گرچه دست و پا شکسته، همین امروز بدهیم.

و حالا توسعه ایران در منطقه آشوب زده خاورمیانه

کشور های منطقه غرب آسیا (یا همان خاورمیانه) امروز درگیر همان منازعات اقتصادی-سیاسی-نظامی ای هستند که پیش تر در دیگر نقاط دنیا تجربه شده است. همین منازعات و فشار ها هم شاید بتوانند به نوعی توسعه متقابل ختم گردد و البته، پیش از آن، جنگ و درگیری نظامی هم در کار است.

از میان قدرت های همسایه، عربستان سعودی و ترکیه می گویند اگر ایران بمب اتمی داشته باشد (به ادعای آنها) چرا ما نداشته باشیم؟ ترکیه و عربستان که از نفوذ نظامی و عمق استراتژیک ایران واهمه دارند، به تازگی راه هایی برای دور زدن اقتصاد ایران پیدا نموده اند.

عربستان سعودی دو خط لوله دارد که هر دو برای انتقال نفت به دور از تهدیدِ ایران ایجاد شده اند. یکی از این دو، نفت را مستقیما به دریای سرخ می رساند و دیگری تنگه هرمز را دور می زند. ترکیه هم همین چندی پیش، در همکاری با چین و جمهوری آذربایجان و با احیای یکی از راستا های سنتی جاده باستانی ابریشم، شرق و غرب آسیا را به هم متصل کرد. ایران قرار بود جزئی از این راستا ترانزیتی باشد، اما ظاهرا رقبای منطقه ای، از همین حالا می خواهند ایران را حذف نمایند.

تهدیدات (یا همزمان فرصت های) دیگری هم هستند. کوشش برای بدل شدن به هاب منطقه ایِ نشست و برخاست هواپیما های عبوری از شرق به غرب (که زمانی قرار بود در تهران به زمین بنشینند)، حالا به منازعه میان قطر، امارات متحده عربی و ترکیه بدل شده است.

بازی دیگری هم چند سالی است که میان چین و هند در گرفته تا با انتخاب بنادری در پاکستان (بندر گوادر) و در ایران (بندر چابهار)، پیش دستانه گوی رقابت در فتح بازار های منطقه ای در آسیای میانه با حدود 300 میلیون نفر جمعیت را از یکدیگر بربایند. به عبارت ساده، رقابت میان چین و هند در فتح آسیای میانه، به رقابت میان ایران و پاکستان در توسعه دو بندر (چابهار و گوادر) بدل شده است.

این رقابت ها دیر یا زود (و اگر به منازعات جدی نظامی ختم نگردد) می تواند به نوعی به توسعه متقابل بینجامد. در واقع، اگر کشوری می خواهد در رقابت های اقتصادی از رقبایش عقب نماند، باید بتواند پیش از آن ها راستا توسعه را طی کند. این، دستور کاری برای ایران هم خواهد بود.

منبع: فرارو

به "آیا رقابت با ترکیه و عربستان، ایران را توسعه می دهد؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "آیا رقابت با ترکیه و عربستان، ایران را توسعه می دهد؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید